سلام گلم همیشه خوش باشی این تنها خواسته منه
کوچولوی بزرگ مرد من دیروز که داشتم پیرهن باباییو
اتو میزدم گیر دادی که برا بابای منه من میخوام اتو کنم
باکمک هم اتو کردیم من لباس بابارو بهش دادم پوشیدو رفت توهم تو اتاق بودی
شب که بابایی اومد تو طبق معمول از سرو کله بیچاره بالا میرفتی
مامانی بابایو بوسیدو به تو گفت بابایی گناه داره خسته شده
میخواستم کاری کنم که تو عقب نشینی کنی
دست از سر بابا برداری توهم رفتی یه گوشه نشستی
هی انگشته دستتو بهم نشون میدادی میگفتی ببین
گفتم چی شده با نازو غمیش اومدی بغلم گفتی اتو سوزوند
ای دادو بیداد آخه تو صبحدستت سوخته حالا میگی؟
به قول بابا لرل هاردی هم اینطور نبودن
همیشه اینطور در قبال دردا خوب مقاومت کردی
شایدم مسببش مامانه که تورو لوس بار نیاورده
ولی خداروشکر صبوری کاش همیشه اینطور باشه
آخه گلکم زندگی پستی بلندی زیاد داره ما باید
خیلی صبور باشیم
انگشتت تاول زده بود الهی بگردم حاتا میگفتی میسوزه
برات پماد آلفا زدم فدات بشم که چه خوب از موقعیتها استفاده میکنی